اين مقاله به بررسي آثار معنوي و مادي روزه پرداخته و آن را از چهار بعد تحليل كرده است: بعد روحاني كه همان تحصيل تقوا و اخلاص است، بعد اخروي كه ياد قيامت و مواقف دشوار آن است، بعد اجتماعي كه ياد گرسنگان و دستگيري از تهيدستان و عدالت اجتماعي بين اغنيا و فقرا است، بعد جسماني كه مربوط به سلامتي جسم است.
خداوند حكيم انسان را آزاد و مختار آفريده، اختيار انتخاب خير و شر را به او واگذار كرده و راه حق و باطل را به وسيله انبياء براي او تعيين و روشن نموده است .
كساني كه شرايط صحيح زندگي الهام گرفته از فرامين حق تعالي را پذيرفتهاند، در واقع به نداي فطرت و وجدان خويش پاسخ مثبت داده و از مكتب اصيل انبيا تبعيت نمودهاند و خود را از آزادي مطلق كه خوي و سرشت بهايم و انعام است، برحذر داشته و مفتخر به شرف و فضيلت تكاليف الهي ميگردند و پاي عهدنامه "الم اعهد اليكم يا بني آدم ان لاتعبدوا الشيطان انه لكم عدوّ مبين و ان اعبدوني هذا صراط مستقيم"1 را امضا كرده و به آن وفا دار ميباشند.
از آيات و روايات استفاده ميشود كه انسانهاي آزاده فقط بندگاني هستند كه خداپرست و مكلف به تكاليف آسمانياند، و بقيه از فضيلت و شرافت انسانيت محروم ميباشند. يكي از برنامههاي مترقي و متعالي دين مبين اسلام كه ضامن سعادت دنيا و آخرت و تزكيه نفس و اخلاق و بهداشت جسم ميباشد، روزه است.
روزه يك موهبت بزرگ الهي است كه خداوند بر بندگان خويش منّت نهاد و روزه را به عنوان يك فريضه بر آن واجب نمود. روزه عامل بازدارنده از گناه و سركوب كننده نفس عصيانگر است. روزه در اصلاح نفس و تربيت آن و كنترل هواهاي نفساني و غرايز حيواني نقش اساسي و تعيين كنندهاي دارد. با نزديك شدن ماه مبارك رمضان مسلمانان به تكاپو ميافتند و خود را براي انجام اين فريضه الهي و اين مهماني خدا آماده ميكنند و همه دوست دارند كه نهايت استفاده را از اين ماه پرفيض و بركت ببرند. به جهت آگاهي و توجه بيشتر، با استفاده از آيات و روايات نوراني اهل بيت ـ عليهم السلام ـ فلسفه وجوب روزه از چهار بُعد به شرح ذيل مورد بحث و بررسي قرار داده ميشود.
طبق آنچه از آيات و روايات استفاده ميشود، بعد معنوي و روحاني و اخلاقيِ فلسفه وجوب روزه از دو جهت قابل بحث و تحقيق است:
تقوا در اسلام به عنوان ارزش اصيل اخلاقي و هدف تشريع احكام معرفي شده است. هدف تشريع بعضي عبادتها، بلكه اصل عبادت اين بوده كه مردم با انجام آن اعمال باتقوا شوند.
خداوند در قرآن كريم ميفرمايد: "يا ايها الذين آمنوا كتب عليكم الصيام كما كتب علي الذين من قبلكم لعلكم تتقون"2 اي كساني كه ايمان آوردهايد، روزه بر شما واجب شده، چنانكه بر كساني كه قبل از شما بودند واجب شد، شايد پرهيزگار شويد.
اين آيه شريفه، فلسفه اين عبادت انسان ساز را در يك جمله كوتاه اما بسيار پرمحتوا با "لعلّكم تتقون" بيان ميكند.
روزه، عامل مؤثري در پرورش روح تقوا و پرهيزگاري در تمام زمينهها و همه ابعاد زندگي انسان است. روزه ابعاد گوناگوني دارد كه از همه مهمتر، بُعد معنوي و اخلاقي و تربيتي آن است. روزه روح و اراده انسان را قوي و غرايز او را تعديل ميكند. روزه دار بايد در حال روزه با وجود گرسنگي و تشنگي از غذا و آب و همچنين لذت جنسي چشم بپوشد، و عملاً ثابت كند كه او همچون حيوان دربند اصطبل و علف نيست، بلكه او ميتواند زمام نفس سركش را به دست گيرد، و بر هوسها و شهوات خود مسلّط گردد.
در حقيقت، بزرگترين فلسفه روزه همين اثر معنوي و روحاني آن است. انسانهايي كه انواع غذاها و نوشيدنيها را در اختيار دارند، و هر لحظه تشنه و گرسنه به سراغ آنها ميروند. مانند درختاني هستند كه در پناه ديوارهاي باغ بر لب نهرها ميرويند، اين درختان نازپرورده، بسيار كم مقاومت و كم دوام اند، اگر چند روزي آب از پاي آنها قطع شود، پژمرده ميشوند و ميخشكند؛ اما درختاني كه از لابلاي صخرهها در دل كوهها و بيابانها ميرويندو نوازشگر شاخه هايشان از همان طفوليت طوفانهاي سخت، و آفتاب سوزان، و سرماي زمستان است، و با انواع محروميتها دست به گريبانند، محكم و بادوام و پراستقامت و سخت كوش و سخت جانند! روزه نيز با روح و جان انسان همين عمل را انجام ميدهد، و با محدوديتهاي موقت به او مقاومت و قدرت اراده و توان مبارزه با حوادث سخت ميبخشد، و چون غرايز سركشي را كنترل ميكند، بر قلب انسان نور و صفا ميپاشد.3
روزه عبادت بسيار مهم و ارزشمندي است كه اگر با آداب و شرايط مخصوص و با همان كيفيت كه شارع مقدس اسلام خواسته انجام گيرد، در خودسازي و تزكيه و تذهيب نفس تأثير فراواني دارد. روزه در مرحله تخليه نفس از گناهان و اخلاق زشت و آماده ساختن آن براي تكامل و رشد معنوي و انساني نقش اساسي دارد. روزه دار به وسيله ترك گناهان، نفس اماره را مهار و كنترل نموده و در اختيار خويش قرار ميدهد. ايام روزه داري يك دوران تمرين ترك گناه و رياضت نفس است؛ دوران جهاد با نفس و تمرين خود نگهداري است.
در اين دوران، انسان علاو بر اينكه نفس را از گناهان و آلودگيها پاك ميسازد، از لذائذ مشروع مانند خوردن و آشاميدن نيز چشم پوشي مينمايد و بدين وسيله، به نفس خويش صفا و نورانيت ميدهد؛ زيرا گرسنگي موجب صفاي باطن و توجّه به خدا ميگردد. انسان در حال گرسنگي غالبا از حال خوشي برخوردار است كه در حال پُر بودن معده آن حال را ندارد.
اسلام پرخوري را مذمت نموده و انسان را به كم خوري توصيه مينمايد، زيرا انسان با شكم پر نوعا حال دعا و مناجات را ندارد و در حال گرسنگي، بهتر ميتواند لذت عبادت و مناجات را بچشد.
قال رسول الله ـ صلي الله عليه و آله: "لا تشبعوا فيطفي نور المعرفة من قلوبكم"4 پرخوري نكنيد كه نور معرفت در قلب شما خاموش ميگردد.
قال علي ـ عليه السلام ـ: "نعم العون علي اسر النفس و كسر عادتها التجوّع"5 گرسنگي بهترين كمك به نفس و شكستن عادتهاي او ميباشد.
اميرالمؤمنين علي ـ عليه السلام ـ روايت كرده كه خداوند متعال در شب معراج به رسول خدا(ص) فرمود: يا احمد، كاش شيريني گرسنگي و سكوت و خلوت و آثار آنها را ميچشيدي. رسول خدا(ص) عرض كرد: پروردگارا! فايده گرسنگي چيست؟ فرمود: حكمت و حفظ قلب و تقرب به من و حزن دايم و كم خرجي و گفتار حق و بيباكي از اينكه در گشايش باشد يا در سختي.6
علاّمه طباطبايي در ذيل تفسير آيه شريفه ".. لعلّكم تتّقون" ميفرمايد: تعاليم عاليه اسلام و بيانات وافيه، چنين افاده ميكندكه ساحت قدس پروردگار منزّه از اين است كه احتياج و نياز به چيزي داشته باشد، و از هر گونه نقص و نيازي مبرّا است.
پس عبادات، اثرش تنها متوجه بنده خواهد شد، نه خدا، چنانكه گناهان نيز چنيناند. خداوند در قرآن كريم ميفرمايد: "ان احسنتم احسنتم لانفسكم و ان أسأتم فلها"7 اگر نيكي كرديد به خود نيكي كردهايد و اگر بدي كنيد باز به خود كردهايد. پس آثار اطاعت يا معصيت، عايد خود انسان ميشود كه شأني جز نياز و تهيدستي ندارد: "يا ايها الناس انتم الفقراء الي الله و الله هو الغني"8 اي مردم، شما نيازمند به خداييد و خدا بينياز است.
و در خصوص روزه ميفرمايد: "لعلّكم تتّقون" يعني تشريع اين حكم، براي اين است كه شما پرهيزگار شويد، نه اينكه پروردگار به روزه گرفتن شما نيازمند باشد.
اما اينكه از روزه اميد يافتن تقوا ميتوان داشت جاي شك نيست، چون انسان اين مطلب را در فطرت خود مييابد كه اگر كسي بخواهد با عالم طهارت و قدس ارتباط پيدا كند و به مرتبه كمال و روحانيت برسد ودرجات ارتقاء معنوي را بپيمايد، اول چيزي كه بر او لازم است اين است كه از بيبند وباري و شهوتراني بپرهيزد، و جلوي نفس سركش را بگيرد و نگذارد كه در زمين طبع و طبيعت افسار گسيخته به هر سو كه ميخواهد برود و در هر جا كه ميخواهد بماند واز دلبستگي و فرو رفتن در مظاهر حيات مادي خود را منزه كند. و خلاصه از هر چيز كه او را از خدا باز ميدارد، دوري گزيند، اين تقوا از راه خودداري از شهوات و دوري از هواهاي نفساني به دست ميآيد، و آنچه با حال عموم مردم مناسب است اين است كه در امور مورد نياز همگان، مانند خوردن و آشاميدن و تمايل جنسي از شهوتهاي مشروع هم خودداري كنند، تا به واسطه اين تمرين، اراده شان تقويت شود و بتوانند از شهوتهاي نامشروع نيز خودداري نمايند و به سوي پروردگار تقرب بجويند، زيرا كسي كه در امور مشروع و مباح دعوت خدا را اجابت كرد، در امور غير مشروع و حرام بهتر اطاعت و فرمانبرداري مينمايد."9
كسي كه ماه رمضان را روزه ميگيرد و در اين يك ماه از ارتكاب گناه و اخلاق زشت اجتناب ميكند، ميتواند بعد از ماه مبارك رمضان نيز همين حال ترك گناه را ادامه دهد.
روزه عبادتي است كه در آن به واسطه ترك لذايذ مشروع و ترك گناهان، قلب روزه دار صيقلي و پاك ميشود و از فكر و ذكر غير خدا فارغ ميگردد.
بدين وسيله، انسان براي استفاضه اشرافات و افاضات ذات ربوبي و لقاء الله استعداد پيدا ميكند. در چنين حالي مشمول الطاف و عنايات خداوندي قرار ميگيردو با جذبههاي الهي به قرب حق نائل ميگردد. به همين جهت، در احاديث آمده كه نفس كشيدن و خواب روزه دار ثواب عبادت دارد.
مهمترين فلسفه روزه كه از احكام اسلام است، رسيدن به تقوا است. دستيابي به سجاياي اخلاقي و خصلتهاي انساني مستلزم برپا داشتن اين حكم واجب الهي است، زيرا گرسنگي ـ صرف نظر از عبادت بودن روزه ـ انسان را از تمايلات و جاذبههايي كه او را به سركشي و بيراهه ميكشد، باز ميدارد و خُلق و خوي انساني را در او زنده ميكند. بدين ترتيب تقوا برترين ويژگي انسان خودساخته است.
اميرالمؤمنين علي ـ عليه السلام ـ در مورد تقوا چنين ميفرمايد: "فانّ تقوي الله دواء داء قلوبكم و بصر عمي افئدتكم و شفاء مرض اجسادكم و صلاح فساد صدوركم و طهور دنس انفسكم و جلاء غشاء ابصاركم و امن جأشكم و ضياء سواد ظلمتكم"10 همانا كه تقوا داروي شفابخش بيماري قلبهاي شما و روشنگر كوري دلها و شفابخش بيماري بدنها و اصلاح كننده فساد سينهها و پاك كننده آلودگيهاي نفس و جلا دهنده پردههاي ديدگان و آرامش بخش اضطرابهاي دروني و روشن كننده تاريكيهاي شما ميباشد.
اخلاص از عاليترين مراحل تكامل معنوي است. در اثر اخلاص، قلب مركز تابش نور الهي ميگردد و حكمت و دانش از قلب بر زبان جاري ميشود.
قال علي ـ عليه السلام ـ : "فرض الله الصيام ابتلاءً لاخلاص الخلق"11 خداوند روزه را واجب كرد تا به وسيله آن اخلاص مردم را بيازمايد.
و در خطبه حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ درباره امر فدك ميفرمايد: "... فرض الله الصيام تثبيتا للاخلاص"12 خداوند روزه را براي تثبيت اخلاص واجب كرد.
از اين روايات استفاده ميشود كه روزه با اخلاص رابطه خاصي دارد. اينكه وجوب روزه به خاطر اخلاص بندگان باشد، حاكي از اهميت داشتن اخلاص است. انساني كه از تمايلات نفساني پرهيز ميكند و در زمان خاصي خودش را ملزم به رعايت دستورات فقهي و اخلاقي ميكند، آن هم در مدت يك ماه، اگر اعمالش همراه با اخلاص نباشد، آن ارزش معنوي خاص را نخواهد داشت.
بنابراين انساني كه سختيها و مشكلات روزه را تحمل ميكند، بايد اخلاص داشته باشد، يعني اعمالش فقط براي رضاي خداوند باشد.
در روايات داريم كه عمل بدون اخلاص فاقد ارزش است، حتي روزهاي كه آن قدر اهميت و فضيلت دارد كه مطلوب خدا است و خداوند خودش ميفرمايد: من پاداش آن را ميدهم "الصوم لي و انا اجزي به"13
قال علي ـ عليه السلام ـ: "الاخلاص ثمرة العبادة"14 اخلاص ثمره عبادت ميباشد.
عبادتي مورد قبول خداوند واقع ميشود و سبب قرب و كمال ميگردد كه از هرگونه ريا و خود خواهي و خودنمايي به دور باشد و فقط و فقط براي خدا انجام گيرد. ملاك و معيار قبولي و ارزش عمل به اخلاص است. هرچه اخلاص بيشتر باشد، عمل نيز كاملتر خواهد بود. در واقع، شرط رسيدن به تقوا كه فلسفه روزه بود، اخلاص است. اگر كسي توانست در عبادت ماه رمضان اخلاص داشته باشد، مهمان واقعي حق تعالي شده وبه مقام قرب الهي و مقامات معنوي و اخلاقي نايل گرديده است.
دومين بعد فلسفه وجوب روزه كه قابل بحث است، بعد اخروي آن است كه همان يادآوري روز قيامت است؛ يعني انساني كه در اين دنيا روزه ميگيرد و گرسنگي و تشنگي را تحمل مينمايد، گرسنگي و تشنگي روز قيامت را، به ياد ميآورد. و همين توجه، در رفتار، منش و اعمال او اثر بسزايي ميگذارد. اگر انسان اعمالش را با توجه انجام دهد و خود را موعظه كند كه حسابرسي دقيقي در پيش دارد، متواضعتر و متخلقتر خواهد شد و از اجر و ثواب بيشتري برخوردار خواهد گرديد.
قال الرضا ـ عليه السلام: "فان قال: فلم امروا بالصوم؟ قيل لكي يعرفوا الم الجوع والعطش، فليستدلوا علي فقر الآخرة، وليكون الصائم خاشعا ذليلاً مستكينا مأجورا محتسبا عارفا صابرا علي ما اصابه من الجوع والعطش، فيستوجب الثواب مع ما فيه من الانكسار عن الشهوات وليكون ذلك واعظا لهم في العاجل، و رائضا لهم علي اداء ما كلفهم و ذليلاً لهم في الاجل و ليعرفوا شدة مبلغ ذلك علي اهل الفقر والمسكنة في الدنيا، فيؤدوا اليهم ما افترض الله لهم في اموالهم"15 اگر بپرسند چرا روزه واجب شده است؟ پاسخ آن است كه درد گرسنگي و تشنگي را بدانند، و از اين راه پي به فقر و بيزاد و توشه بودن آخرت ببرند، و براي اينكه روزه دار بر اثر ناراحتي كه از گرسنگي و تشنگي برايش پيش آمده فروتني كند و كوچكي كند و نيازمندي نشان دهد تا اجر ببرد و به حساب آورد كار خويش را و بشناسد و پايداري و مقاومت كند بر آن، و از اين جهات مستحق اجر شود، با آنچه كه در آن است از قبيل جلوگيري از طغيان شهوات و كنترل هواها، و اينكه موجب عبرت و موعظهاي باشد براي آنها در اين دنيا، و تمريني باشد براي انجام تكاليف، و راهنمايي باشد براي آنها در عالم ديگر، و بشناسند شدت مشكلات فقرا و بينوايان را در دنيا، و آنچه را كه خداوند در اموالشان براي مساكين و تهيدستان واجب كرده ادا كنند.
در اين حديث شريف امام رضا(ع) فلسفه وجوب روزه را بيان نمودند؛ علاوه بر بعد اخروي كه يادآوري گرسنگي و تشنگي روز قيامت بود، توجه به مشكلات فقرا و بينوايان هم وجود داشت كه اين مربوط به بعد اجتماعي است كه در قسمت بعد پيرامون آن بحث خواهد شد.
در جايي ديگر امام رضا (ع) چنين ميفرمايد: "انما امروا بالصوم لكي يعرفوا الم الجوع والعطش فيستدلوا علي فقر الآخرة"16مردم به انجام روزه امر شدند تا گرسنگي و تشنگي را بفهمند و به واسطه آن فقر و بيچارگي آخرت را درك كنند.
پيامبر اكرم(ص) در خطبه شعبانيه ميفرمايد: "و ذكروا بجوعكم و عطشكم جوع يوم القيامة و عطشه"17 و ياد آوريد از گرسنگي و تشنگي روزه داريتان، گرسنگي و تشنگيهاي روز قيامت را.
آنچه از مجموع روايات اين باب استفاده شد، يادآوري و توجه به آخرت از راه گرسنگي و تشنگي روزه بود و اينكه آن انساني كه با روزه سختيها و مشكلات را تحمل ميكند، در اين هنگام توجه به فقر و مشكلات روز قيامت بكند.
بعد اجتماعي روزه بر كسي پوشيده نيست. روزه يك درس مساوات و برابري در ميان افراد اجتماع است كه با انجام آن، افراد متمكن هم وضع گرسنگان و محرومان اجتماع را به طور محسوس درمييابند و با صرفه جويي در غذاي شبانه روزي خود ميتوانند به كمك آنها بشتابند.
البته ممكن است با توصيف حال گرسنگان و محرومان، سيران را متوجه حال گرسنگان ساخت، ولي اگر اين مسأله جنبه حسي و عيني به خود بگيرد اثر ديگري دارد، روزه به اين موضوع مهم اجتماعي رنگ حسي ميدهد، لذا در حديث معروفي از امام صادق(ع) نقل شده كه هشام بن حكم از علت تشريع روزه پرسيد، امام(ع) فرمود: "انما فرض الله الصيام ليستوي به الغني والفقير و ذلك انّ الغني لم يكن ليجد مسّ الجوع فيرحم الفقير، و انّ الغني كلما اراد شيئا قدر عليه، فاراد الله تعالي ان يستوي بين خلقه، و ان يذيق الغني مسّ الجوع والالم، ليرق علي الضعيف و يرحم الجائع"18 روزه به اين دليل واجب شده است كه ميان فقير و غني مساوات برقرار گردد، و اين به خاطر آن است كه غني طعم گرسنگي را بچشد و نسبت به فقير اداي حق كند، چرا كه اغنياء معمولاً هرچه بخواهند برايشان فراهم است؛ خدا ميخواهد ميان بندگان خود مساوات باشد، و طعم گرسنگي و درد و رنج را به اغنيا بچشاند تا به ضعيفان و گرسنگان رحم كنند.
عن حمزة بن محمد قال: "كتبت الي ابي محمد العسكري عليه السلام: لم فرض الله عزّوجلّ الصوم؟ فورد في الجواب: ليجد الغني مسّ الجوع فيمنّ علي الفقير"19از حمزة بن محمد است كه گفت: به ابي محمد عسكري نوشتم: چرا خداوند عزوجل روزه را واجب كرده است؟ در جواب آن آمد: تا غني حال گرسنگي را بچشد و به فقير احسان كند.
حدثنا جعفر بن محمد بن حمزة قال: "كتبت الي ابي محمد الحسن(ع): أساله لم فرض الله الصوم؟ فكتب اليّ: فرض الله تعالي الصوم ليجد الغني مضض الجوع ليحنو علي الفقير"20 جعفر بن محمد بن حمزه در گفت و گويي با ما گفت: به ابي محمد الحسن (ع) نوشتم: از او پرسيدم كه چرا خداوند روزه را واجب كرد؟ برايم نوشت: خداوند تعالي روزه را واجب كرد تا غني حس گرسنگي را بچشد تا بر فقير مهر ورزد.
از مجموع اين روايات استفاده ميشود كه يكي از دلايل وجوب روزه، گامي در راه برقراري عدالت اجتماعي است تا انسان غني و ثروتمند با روزه گرفتن درد گرسنگي و فقر و بيچارگي محرومان و بينوايان را درك كند و كمكي به فقرا بنمايد. چقدر زياد هستند افرادي كه گرسنه و فقير و محتاج هستند و كم نيستند افرادي كه غني و ثروتمند ميباشند. چقدر خوب است كه انسانهاي ثروتمند، در ماه مبارك رمضان به فكر محرومان و فقرا باشند و گامي در راه برقراري عدالت اجتماعي بردارند و هر مقدار كه امكان دارد، به آنها كمك نمايند. راستي اگر كشورهاي ثروتمند جهان، چند روز را در سال روزه بدارند و طعم گرسنگي را بچشند، باز هم اين همه گرسنه در جهان وجود خواهد داشت؟!
در طب امروز و همچنين طب قديم، اثر معجزه آساي "امساك" در درمان بيماريها به اثبات رسيده است. عامل بسياري از بيماريها، زياده روي در خوردن غذاهاي مختلف است؛ چون مواد اضافي جذب نشده به صورت چربيهاي مزاحم در نقاط مختلف بدن، يا چربي و قند اضافي درخون باقي ميماند، اين مواد اضافي در لابلاي عضلات بدن در واقع لجنزارهاي متعفني براي پرورش انواع ميكروبها و بيماريهاي عفوني هستند، بهترين راه مبارزه با اين بيماريها، نابود كردن اين لجنزارها از طريق امساك و روزه است.
روزه زبالهها و مواد اضافي و جذب نشده بدن را ميسوزاند و در واقع بدن را خانه تكاني ميكند.
روزه نوعي استراحت براي دستگاه گوارشي و عامل مؤثري براي سرويس آن ميباشد. از آنجا كه اين دستگاه در تمام سال به طور دايم مشغول كار است، اين استراحت براي آن لازم است. بديهي است شخص روزه دار طبق دستور اسلام، به هنگام افطار و سحر نبايد در غذا افراط و زياده روي كند، تا از اين اثر بهداشتي نتيجه كامل بگيرد! در غير اين صورت ممكن است نتيجه بر عكس شود.
در حديث معروفي پيامبر(ص) ميفرمايد: "صوموا تصحوا"21 روزه بگيريد تا سالم شويد.
و در جايي ديگر پيامبر اكرم(ص) ميفرمايد: "والمعدة بيت كل داء و الحمية رأس كل داء" معده خانه تمام دردها و امساك بالاترين داروهاست.
بنابراين، روزه بهترين وسيله براي بهداشت جسم واستراحت معده است، مخصوصا يك ماه و روزه در سال براي حفظ صحت و سلامتي بدن كسي كه عادت به پرخوري دارد بسيار مفيد است.
"الكسي سوفورين" دانشمند روسي در كتاب خود مينويسد: "درمان از طريق روزه، فايده ويژهاي براي درمان كم خوني، ضعف رودهها، التهاب بسيط و مزمن، دملهاي خارجي و داخلي، سل، اسكليروز، روماتيسم، نقرس، استسقاء، بيماريهاي چشم، مرض قند و... دارد. معالجه از طريق امساك، اختصاص به بيماريهاي فوق ندارد، بلكه بيماريهايي كه مربوط به اصول جسم انسان و يا سلولهاي جسم آميخته شده، همانند: سرطان،سفليس، سل و طاعون، را نيز شفا ميبخشد."22
يكي از دانشمندان روم ميگويد: "اولين بيماري مربوط به پرخوري و نخستين درمان نيز روزه گرفتن است." و اين سخن را در حدود هزار و چهار صد سال پيش رهبر بزرگ اسلام، با الهام از وحي در اختيار همه مردم دنيا قرار داد، و آن همان جمله معروف "المعدة بيت كل داء والحمية هي الدواء" ميباشد كه بهترين دستورالعمل بهداشت جسم و تغذيه انسانها است.
دكتر"كارلو" امريكايي مينويسد: "شخص بيمار بايد در هر سال مدتي از غذا پرهيز كند، زيرا مادامي كه غذا به تن ميرسد، ميكروبها در حال رشد هستند، ولي هنگامي كه از غذا پرهيز ميكند، ميكروبها رو به ضعف ميروند." سپس ميافزايد: "روزهاي كه اسلام واجب كرده، بزرگترين ضامن سلامتي تن ميباشد."23
در كتاب "طب النبي" حديثي از پيامبر(ص) نقل شده كه ميفرمايد: "لاتميتوا القلب بكثرة الطعام والشراب فان القلب يموت كالزرع اذا كثر عليه الماء" قلبتان را با زيادخوردن و ازدياد نوشيدن نكُشيد، زيرا قلب (كسي كه معدهاش پر از غذا و مايعات است) ميميرد، مثل زراعتي كه هرگاه آبش از حد زياد باشد خراب ميشود.
از مطالب فوق استفاده ميشود كه شايد يكي از علتهاي وجوب روزه سلامتي جسم باشد ؛ البته همان طوري كه در قسمت نخست گفته شد، مهمترين فلسفه وجود روزه همان حصول تقوا و تهذيب نفس و رسيدن به كمالات معنوي و سجاياي اخلاقي است كه در واقع، براي رسيدن به اين مرتبه اعلا، مقدماتي لازم است كه يكي از آن مقدمات، صحت و سلامت جسمي است كه اسلام توجه به اين نكته داشته است.
10 . نهج البلاغه، خطبه198.
11 . همان، حكمت 252.
14 . غرر الحكم، ص17.
15 . بحار، ج93، ص369.q
16 . من لايحضره الفقيه، ج2، ص43.
18 . وسايل الشيعه، ج7، باب اول كتاب صوم، ص3 و 4؛ بحار،ج93، ص371.
19 . همان.
1 . يس، آيه 61 ـ 60.
12 . بحار، ج93، ص368.
13 . وسايل الشيعه، ج7، ص292.
17 . بحار، ج96، ص356و عيون الاخبار، ج1، ص230.
21 . همان، ج96، ص255 و تفسير نمونه، ج1، ص633.
22 . همان، ص632.
20 . همان، ص339.
23 . روزه درمان بيماريهاي روح و جسم، ص86 ـ 85.
2 . بقره، آيه 183.
3 . تفسير نمونه، ج1، ص624.
4 . به نقل از مستدرك، ج3، ص81.
5 . همان.
6 . خودسازي (تهذيب نفس)، نوشته آية الله اميني، ص209.
7 . اسراء، آيه11.
8 . فاطر، آيه15.
9 . ترجمه تفسير الميزان، ج3، ص9.
منابع:
1 . يس، آيه 61 ـ 60.
2 . بقره، آيه 183.
3 . تفسير نمونه، ج1، ص624.
4 . به نقل از مستدرك، ج3، ص81.
5. خودسازي (تهذيب نفس)، نوشته آية الله اميني، ص209.
6.ترجمه تفسير الميزان، ج3، ص9.
7.. بحار، ج93، ص368.
8. وسايل الشيعه، ج7، ص292.
9. غرر الحكم، ص17.
10.بحار، ج93، ص369.
11. من لايحضره الفقيه، ج2، ص43.
12.بحار، ج96، ص356و عيون الاخبار، ج1، ص230.
13. وسايل الشيعه، ج7، باب اول كتاب صوم، ص3 و 4؛ بحار،ج93، ص371.
14. روزه درمان بيماريهاي روح و جسم، ص86 ـ 85.